داستان موفقیت ایرانیان امارات در طی سال ها فعالیت و تلاش

حتما تا به حال داستان های زیادی در مورد افراد موفق شنیده اید و از کنار اکثر آن ها به راحتی گذشته اید. اما در این مطلب داستان اشخاص موفقی را خواهید خواند که توجه شما را از جنبه ی متفاوتی جلب می کنند. مهاجرت ایرانیان امارات در سال ها گذشته با شکل گیری کسب و کارهای مختلف در دبی و سایر امارت ها و تلاش برای حرکت رو به جلو و موفقیت های ایرانیان در عرصه های مختلف همراه بوده است. در ادامه داستان چهار مرد ایرانی موفق و الهام بخشی را می خوانید که در سال های دور به امارات مهاجرت و شروع به کار کرده اند. این افراد با شروع از صفر، تلاش و انگیزه در نهایت به جایگاه و موفقیتی رسیده اند جز برترین ایرانیان امارات قرار گرفته اند که فوق العاده جالب و خواندنی است.

داستان موفقیت خانم ساناز کولزرود

ساناز کولزرود اهل معاشرت است، البته اکثر آدم‌هایی که او با آن‌ها معاشرت می‌کند از موم ساخته شده‌اند.

او که مدیر کل موزه‌ی مادام توسو دبی است، بیشتر روزش را با آدم‌های بی‌جان، ثابت و بی‌صدا می‌گذراند که با این حال میلیون‌ها نفر آن‌ها را می‌شناسند.

ساناز که در ایران به دنیا آمده و بزرگ شده است، ۲۰ سال پیش به دبی آمد تا در رشته‌ی گردشگری و هتل‌داری تحصیل کند.

او علاقه‌اش به این صنعت را دنبال کرد و از مهارت‌هایش در افتتاحیه امارات مال و برج خلیفه استفاده کرد.

در اکتبر ۲۰۲۱ خانم کولزرود موزه‌ی مادام توسو را در بلوواتر آیلند دبی افتتاح کرد و حالا در کنار ستاره‌هایی مانند جاستین بیبر، ستاره‌های بالیوود و شخصیت محبوبش یعنی ملکه الیزابت دوم فقید کار می‌کند.

او می‌گوید علاقه‌اش به این کار زمانی شکل گرفته که در زمان نوجوانی با مجسمه‌های استاروارز در لندن ملاقات کرده است.

او که هر روز در موزه است، با این مجسمه‌ها صمیمی شده است. او هر روز مجسمه‌ها را بررسی می‌کند تا حالشان خوب باشد و اگر یک مجسمه آسیب دیده باشد او آن را به هنرمندان می‌سپارد تا دوباره تعمیرش کنند.

او می‌گوید بزرگ‌ترین چالشش این است که موزه‌ی مادام توسوی دبی را به‌روز و جذاب نگه دارد تا بازدید کنندگانی از موزه‌های مادام توسو در لندن، نیویورک و آمستردام بازدید کرده‌اند چیزی برای تماشا داشته باشند.

داستان موفقیت حیدر فراز حیدری

با حیدر فراز حیدری آشنا شوید، مرد ایرانی که پنج دهه پیش، اولین مغازه ابزار فروشی فجیره را باز کرد.

در اوایل شکل‌گیری امارات سفر از دبی به فجیره بیش از ۱۰ ساعت طول می‌کشید زیرا جاده‌ی مناسبی وجود نداشت. یکی از ساکنین قدیمی امارات می‌گوید رفتن این مسیر بسیار سخت بود و افراد باید مدام مسیر را می‌پرسیدند.

حیدر فراز حیدری تاجر ساکن فجیره می‌گوید: «زمانی که در سال ۱۹۷۲ از دبی به فجیره آمدم ۱۲ ساعت طول کشید. آن زمان امارات تازه یک سال بود که متحد شده بود و ساخت جاده‌ها به سرعت در حال انجام بود.»

«حالا من می‌توانم هر روز پنج بار به راحتی به دبی سفر کنم زیرا امارات اکنون زیرساخت و جاده‌های عالی دارد.»

آقای حیدری با کشتی از ایران به دبی آمد و در سن ۸ سالگی مشغول به کار شد تا ۵ سال بعد که به فجیره رفت تا کسب‌وکار خود را راه بیندازد. او می‌گوید در آن زمان می‌شد با عالیجناب شیخ زاید بن سلطان آل نهیان و عالیجناب شیخ راشد بن سعید آل مکتوم از نزدیک ملاقات کرد. به گفته‌ی او عالیجناب شیخ راشد مرتب از بازار ایرانی‌ها بازدید می‌کرد.

او درباره‌ی زمانی که به فجیره آمد می‌گوید: «می‌خواستم جایی جدید کسب‌وکارم را آغاز کنم. فجیره شهر کوچکی بود اما احساس کردم که در سال‌های آینده افراد بیشتری به این شهر خواهند آمد و کسب‌وکارم به رونق خواهد رسید.»

علی‌رغم چالش‌های کار در شهری با جمعیت محدود آقای حیدری توانست رشد بزرگی پیش‌بینی کند. او اولین مغازه‌ی ابزارآلات در فجیره را تاسیس کرد که با موفقیت بزرگی روبه‌رو شد.

آقای حیدری زمانی را به یاد می‌آورد که در فجیره ساختمان بیش از یک طبقه وجود نداشت اما اکنون این شهر به شهری مدرن با ساختمان‌های بلند، بیمارستان‌های پیشرفته، فرودگاه و جاده‌های بزرگ تبدیل شده است.

داستان موفقیت عبدالله اسد

مردی که طی پنجاه سال از یک باربر به یک تاجر موفق ادویه در دبی تبدیل شد!

عبدالله اسد یک تاجر برجسته در بازار مشهور ادویه‌ی «سوق دیره» است. دوستان و آشنایان عبدالله از او با نام عبدو یا گیاهی مرد یاد می‌کنند.
او در سال ۱۹۶۷ به دبی آمد و با توجه به ریشه‌های سنتی و فرهنگی خود وارد تجارت ادویه شد. قدمت تجارت ادویه در دبی به اواسط قرن هجدهم برمی‌گردد.
تجار و بازرگانان مختلفی از چند کشور ادویه‌های خود را به دبی می‌آورند و در دیره، قدیمی‌ترین محله و اولین قطب تجاری دبی، به فروش می‌گذاشتند.
اوایل که عبدالله به دیره آمده بود به سختی می‌شد شش مغازه‌ی ادویه‌فروشی و عطاری پیدا کرد، ولی حالا تعداد این مغازه‌ها از شمارش خارج شده است. هنگام ورود او تنها شانزده سال داشت و بار ادویه را پشت خود حمل می‌کرد. درآمد او در حدود روزانه دو درهم بود و مشتریان اصلی‌اش محلی‌ها بودند.

امروز بازار ادویه‌ی دبی طیف وسیعی از بهترین ادویه‌ها، گیاهان و چای را در برمی‌گیرد و نمایانگر سنت‌های عربی‌ست. با رشد روز افزون تعداد خریداران و فروشندگان، این بازار بزرگ و بزرگ‌تر شد و پس از تبدیل امارات به یک کشور مستقل، بازار با کمک دولت به اوج شکوفایی خود رسید.

عبدالله که هنوز هم در خاطرات گذشته‌ها سیر می‌کند، عالیجناب شیخ محمد را کسی می‌داند که با تبدیل دبی به یک مرکز توریستی، به بازار ادویه رونق بخشید. او از دبی به عنوان یک شهر پر برکت یاد می‌کند و امید دارد که با ریشه‌کن شدن کرونا بازار ادویه دوباره به اوج خود برگردد.

احمد گلچین

پدر صنعت سینما در امارات

در طول پنجاه سال گذشته، تجربه‌ی رفتن به سینما و تماشای فیلم در امارات تغییرات سنگینی را به خود دیده است.
فیلم‌دوستانی که به دنبال یک تجربه‌ی بی‌نظیر سینمایی هستند امروزه در امارات می‌توانند به سادگی به روی صندلی‌های چرمی بشینند و همزمان با غرق شدن در دنیاهای تازه‌ی فانتزی و درام، پیش‌خدمت را صدا کنند تا برایشان وعده‌های غذایی بیاورد. این تمام ماجرا نیست؛ حتی تجارب خاص دیداری و شنیداری هم پیشرفت زیادی کرده و به 3D ،4DX و حتی 5D رسیده اند.

با این حال، اوضاع همیشه به همین صورت نبوده است. در دهه‌ی ۱۹۶۰، وقتی که احمد گلچین، بنیانگذار و مدیر عامل فارس فیلم گروپ، تازه وارد امارات شده بود، وضعیت به کلی متفاوت بود. «در آن زمان تنها یک سینما در دبی وجود داشت: سینما ملی واقع در میدان نصر. سینمایی رو باز که کنار یک قبرستان بود و امکانات چندانی نداشت. مردم هم انتظار خاصی از سینما نداشتند، تنها چیزی که می‌خواستند یک دیوار سفید و یک پروژکتور بود. جمع می‌شدند و روی صندوق‌های فلزی یا پلاستیکی می‌نشستند تا فیلم را تماشا کنند، نوشیدنی هم رایگان بود.»

افرادی که در صنعت سینما فعال هستند، عامل پیشرفت سینما و کنار رفتن سینماهای رو باز را یک نفر می‌دانند: احمد گلچین، پدر صنعت سینما در امارات. احمد که اکنون ۷۹ ساله است، ۵۷ سال پیش، در سال ۱۹۶۴، با یک کپی از فیلمی مکزیکی به نام ‘تا مرگ بجنگ’ با دوبله‌ی فارسی از ایران به امارات آمد. از آن موقع تا به حال، او بزرگ‌ترین و موفق‌ترین امپراتوری فیلم و سینما در خاورمیانه را ساخته است.

احمد بودن در امارات را تقدیر خود می‌داند و اعتراف می‌کند که اگر دوراندیشی و پیشرفت‌طلبی حاکمان امارات نبود، هرگز چنین کاری ممکن نمی‌شد. همکار او در بیزینس املاک، نوید حامدی، احمد را یک خوره‌ی کار می‌داند، کسی که برای کار کردن زندگی می‌کند و حتی تعطیلات برایش غم‌انگیز است. آقای گلچین با سن ۷۹ سال هنوز هر روز صبح ساعت پنج و نیم صبح بیدار می‌شود و دو الی سه ساعت در ساحل کایت شنا می‌کند.

احمد گلچین که در ایران به کار ترجمه‌ی کتاب مشغول بود، پس از ترجمه‌ی یک رمان فرانسوی با موضوع جنگ ویتنام، با مقامات وقت ایران به مشکل خورد و مجبور شد از کشورش برود. او یک قایق کرایه کرد و با پولی اندک به امارات آمد. از اواخر دهه‌ی شصت تا به حال، گلچین بعضی از بزرگ‌ترین بلاک‌باسترها را در امارات به نمایش گذاشته است و در دوران پیشاکرونا فارس فیلمز سالانه ۳۵۰ الی ۴۰۰ فیلم توزیع می‌کرد.

احمد در پایان صحبت‌های خود گفت: «اینجا (در امارات)، هر چیزی ممکن است. اگر به هر جای دیگری در دنیا می‌رفتم عمرا به چنین موفقیتی دست می‌یافتم. این کشور به تمام ملیت‌ها احترام می‌گذارد و پناهگاهی امن برای پناهندگان سیاسی از سراسر جهان است.»

داستان محمد حسن علی اکبریان

مرد ایرانی که از ۵۵ سال قبل، خانواده ی حاکم دبی از مشتریانش بودند.

وقتی محمدحسن علی اکبریان سه سال پیش از اتحاد امارات، به دبی آمد،؛ دبی شهر کوچکی بود که بازار کوچکی در بخش دیره داشت. او هنگامی که تنها ۱۳ سال داشته، با پرواز ایران به‌قیمت ۷۰ درهم بدون نیاز به ویزا و فقط با مهر در پاسپورت به دبی آمد. آقای اکبریان در مغازه‌ی عمویش در بازار طلای امروزی مشغول به کار شد. این مغازه خواربار و لوازم خانگی می‌فروخت و او مسئولیت رساندن اجناس به خانه‌ی ساکنین را داشت، ساکنینی که خانواده‌ی حاکم از جمله شیخ راشد بن سعید آل مکتوم نیز جزوشان بودند.

او می‌گوید در آن زمان در این بازار فقط ۷-۸ مغازه وجود داشت و همه‌ی افراد مغازه‌ی عموی او را می‌شناختند. او گاهی مجبور می‌شد به ابوظبی و راس الخیمه جنس ببرد که تمام روز طول می‌کشید. عموی آقای اکبریان این مغازه را ۷۲ سال پیش باز کرد و اکنون در ایران است و این مغازه متعلق به آقای اکبریان است.

آقای اکبریان می‌گوید: «وقتی اتحاد امارات شکل گرفت، همه احساس می‌کردیم که این کشور در حال رشد است. هر وقت به کاخ‌های سلطنتی می‌رفتم مشغول صحبت درباره‌ی پیشرفت بودند و شیخ راشد تمام مدت میان مردم در حال حل مشکلات بود. قبل از ساخت‌وساز بندر، ما توانستیم از هند، اروپا، ایران و افریقا جنس سفارش بدهیم و در حدود ۴۵ روز تا ۲ ماه آن‌ها را دریافت کنیم.

اما بعد از ساختن پورت راشد اجناس ظرف ۲۵ روز به ما می‌رسید. با این اتفاق آقا اکبریان توانست روی تجارت کالاهای دیگر سرمایه‌گذاری کند و کسب‌وکار خود را گسترش دهد. او در دهه‌ی هشتاد میلادی در دبی میوه‌ی خشک و آجیل، شکلات، نوشیدنی، زعفران و اجناس مختلف دیگر می‌فروخت که همگی از بهترین کیفیت در سراسر جهان بودند.

او می‌گوید بنیان‌گذاران امارات تلاش‌های زیادی برای ساخت و توسعه‌ی این کشور کردند و پسران آن‌ها این مسیر را ادامه دادند.

آقای اکبریان دو پسر و دو دختر دارد و پس از فوت همسرش همراه پسرش هادی زندگی می‌کند. پسر او نیز کسب‌وکارشان را گسترش داده و آن را مطابق بازار امروز نگه دارد.

داستان موفقیت باقر محبی

چگونه یک مغازه‌ی کوچک در دبی کریک تبدیل به یک امپراتوری تجاری خانوادگی شد.

وقتی باقر محبی مغازه‌ی کوچکی را برای فروش کالاهای ضروری در سال ۱۹۳۱ در کریکساید بر دبی باز کرد، تنها در اوایل بیست سالگی خود بود. با گذشت سال‌ها، این مغازه‌ی کوچک تبدیل به یک امپراتوری عظیم به نام زینال محبی هولدینگز شد. تمام این‌ها نتیجه‌ی تلاش خستگی‌ناپذیر پسرش مرحوم زینال بود که از نه سالگی کار کردن پیش پدرش را آغاز کرد. در سال ۱۹۶۷، زینال ۲۷ ساله پس از فوت پدرش بیزینس خانوادگی را در دست گرفت و بعد از آن، این بیزینس روز به روز رشد کرد.

کسانی که برای مدت طولانی در امارات زندگی کرده اند حتما با میراث مرحوم باقر محبی آشنایند. سوپر مارکت‌های باقر محبی برای مردم هم‌معنا با تخفیفات شگفت‌انگیز روی مواد خوراکی و نیازهای منزل هستند. یکی دیگر از چیزهایی که این سوپرمارکت‌ها به آن مشهورند پیشنهادات یک درهمی هستند. فروشگاه مواد غذایی که در سال ۱۹۳۱ توسط باقر محبی تاسیس شد یکی از تنها پانزده مغازه‌ای بود که آن زمان در دبی وجود داشت. پسر او زینال محبی، مردی که موفقیت را به باقر محبی اینترپرایزز و شرکت مادر آن یعنی زینال محبی هولدینگز هدیه داد، در یازدهم جولای ۲۰۱۹ درگذشت و پسر او، محمد زینال باقر محبی ۴۹ ساله هم‌اکنون صاحب و مدیر اصلی زینال محبی هولدینگز است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *